روابط بین الملل از نگاه رهبرى (2)






2 ـ 1. ابزار سلطه

قـدرتـهـاى بـزرگ و نظام سلطه جهانى براى اعمال قدرت و دستیابى به اهداف خود از ابـزارهـا، فـنون و شگردهاى متعددى استفاده مى نماید که هر یک مى تواند به حفظ وضع مـوجـود و افزایشى وابستگى و نابرابرى میان قدرتهاى سلطه گر و سلطه پذیر کمک نماید. در این قسمت برخى از ابزارهاى نظام سلطه بین المللى معرفى مى شود.

یک ـ تبلیغات :

امـروز وقـتـى کـه بـر سـر مشکلات بشریت بحث مى شود، استکبار، ... سراغ چیزهایى مى رونـد کـه بـلیـّه هـا و دردهـاى درجـه دوم بـشـر اسـت ، بـراى ایـن کـه دردهـاى درجـه اول بـشـر را در سـایـه قرار بدهند و کسى متوجه آنها نشود.... بحث مى کنند براى اینکه مـسـاله اتـم و جـنـگ اتـمـى و مـحـیـط زیـسـت را در دنـیـا اصـلاح کـنـنـد، امـروز مـگـر مـسائل اولى بشر اینهاست ؟ امروز براى بشریت ، خطر اتم ، یک خطر فورى و فوتى و نـقـدى نـیـسـت ، آن خـطـرى کـه خـطـر اتـم هـم پـشـت سـر و تـابـع آن است ، خطر قدرت و زورگویى استکبارى است .400
« امـروزه مـهم ترین شگرد دشمنى استکبار جهانى ، در کیفیت تبلیغات اوست ... ما امروز با ترفندهاى تبلیغاتى مواجه هستیم »:401
امور دستگاههاى تبلیغاتى مراکز استکبارى دنیا و روشنفکران وابسته به آنها اینجور در سـطـح عـالم تـبـلیـغ مـى کـنـنـد. کـه هـیـچ حـرکـتـى در مـقـابـل نـظم ظالمانه کنونى نیست . با فکر انقلاب مبارزه مى کنند؛ با آرمانگرایى مبارزه مى کنند. مى خواهند ملتها را قانع کنند، متقاعد کنند که به همین وضعیت کنونى ظالمانه دنیا بسازند و در مقابل آن هیچ عکس العملى نشان ندهند.402
«... سـالهـاى سـال ، تـبلیغات غربى و استکبارى وانمود مى کرد که دین مایه تخدیر و انـزوا و دنـیـا گـریـزى افـراد جـامـعـه اسـت ... آنـهـا... مـى گفتند، دین ، تریاک و افیون ملتهاست .» 403 از سوى دیگر « امواج رادیویى و این بوقهاى قوى براى آنها وسیله اى است براى این که توى دل ملتها را خالى کنند. براى خودشان قدرتهاى کاذب درست کنند. آبروهاى مخدوش شده به خاطر ظلمها و قساوتهایشان را با تبلیغات جبران کنند».404

دو ـ حقوق بشر :

مـا بـه ادعـاهـاى طرفدارى از حقوق بشر، که امروز از طرف دولتها و سازمانهاى وابسته بـه ابـرقـدرتـهـا در دنیا اعلام مى شود، کوچک ترین اعتقادى نداریم . ما اینها را فریب و خـدعـه و دروغ مى دانیم . ما معتقدیم تروریسم در دامان رژیم امریکا و بسیارى از حکومتهاى غربى و قدرتهاى زورگویى جهانى پرورش ‍ مى یابد و رشد مى کند.405
و با توجه به دفاع امریکا از حقوق بشر بیان مى دارند:
دفـاع امثال آمریکا از حقوق بشر، براى ملتها و مظلومان دنیا، هم خنده آور است و هم گریه آور اسـت ! از طـرفـى ، خـنـده آور و مـضـحـکـه اسـت ، چـون خـودِ نـقـض کـنـنـدگـان درجـه اول حـقـوق بـشـر، سـنـگ حقوق بشر را به سینه مى زنند... از طرف دیگر، گریه آور هم است ، براى بشریت ، مصیبتى از این بالاتر نیست که مفاهیم و ارزشهاى انسانى ، این طور در دست و پاى این سیاستبازان خبیث بیفتد!406

سه ـ عـلم و فن آورى :

مـقـام مـعظم رهبرى با توجه به این نکته که « علم وسیله قدرت و وسیله ثروت است » 407 مى فرمایند:
... عـلم بـا ارزش اسـت و از جمله عواملى که ارزش علم را بیشتر مى کند، این است که علم با غایت مشخصى و با هدفهاى مشخصى که بر طبق نیازها تنظیم شده است به طرف پیشرفت و توسعه سیر کند.408
... علم و عقل ، ابزار دو جنبه اى است که مى تواند در خدمت ارزشها قرار بگیرد، مى تواند در خـدمـت سـبعیت و حیوانیت قرار بگیرد. بستگى دارد که مدیریت علم با چه کسى است اگر مـدیـریـت علم به دست انسانهاى دنیا طلب و قدرت طلب و زراندوز و سلطه طلب بود، همین مـى شود که شما امروز در دنیا مشاهده مى کنید. یعنى علم ابزارى براى استعمار، استثمار، تحقیر ملتها و اشغالگرى و ... خواهد شد.409
اسـتـفـاده ابـزارى از عـلم و فـن آورى در قـرن بـیـسـت و یـکـم از اهـمـیـت و ویـژگى خاصى بـرخـوردار گـردیـده اسـت که ما در عصر ارتباطات اطلاعات رسانه ها و اینترنت شاهد آن هستیم :
... از لحـاظ ابزار قدرت امروز... با سابق فرق مى کند. علم قطعاً امروز از ابزار قدرت سـیـاسى است . فرض بفرمایید که به وسیله ماهواره ، به وسیله ابزارهاى کامپیوترى ، بـه وسـیـله هـمـیـن شـبـکـه هـاى عـظـیـم اطـلاع رسـانـى در دنـیـا مـثل همین اینترنت و دیگر چیزها مى توانند خواسته هاى خودشان را که هرجایى از اعماق این عـالم بـزرگ کـه بـخـواهـنـد بـرسانند. این از ابزار سلطه سیاسى است . سابق اینجور نبود.410

چهار ـ سازمان بین المللى :

نـظـام سـلطـه بـه خـود حق مى دهد که سازمانهاى بین المللى را زیر فشار خود قرار دهد. نمونه حاضر آن فشار امریکا بر شوارى امنیت و یونسکو است . نظام سلطه منافع سلطه گران را مطلق و موجب نادیده انگاشتن منافع دیگران مى شود. نمونه آن حضور تشنج زا و خـطـر آفـریـن نـاوهـاى امـریـکـا در خـلیـج فـارس ‍ اسـت کـه بـه اسـتـدلال حـفظ منافع امریکا و بدون توجه به منافع کشورهاى منطقه انجام گرفته است .411

پنج ـ اعطاى کمک و وام :

خـیـال نـکـنـیـد کـه طـواغیت عالم به مردم کمک نمى کنند؛ به مردم کمک مى کنند، اما کمک آنها بـراى خـاطر احترام به مردم نیست ، براى خاطر کمک به مستضعفان نیست ، براى خاطر غبن یـا کـسب یک موقعیت براى خودشان است . لذا قرآن مى فرماید: اَفَرَاَیْتَ مَن اتَّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ (جاثیه / 45) آیا دیدى آن کسى را که هواى نفس خود را خداى خود قرار مى دهد؟412
مـقـام مـعـظـم رهـبرى با توجه به نقش کارتلها و تراست ها در نظام بین المللى سلطه مى فـرمـایـنـد: « مـحـور سـلطه در دنیا، امروز دستگاههاى بسیار خطرناک و بسیار بى رحمى هـستند که یک مجموعه کارتلها و تراست ها، بعضى شرکت ها و کمپانى هاى اقتصادى را در سرتاسر دنیا تشکیل مى دهند»:413
کمپانى ها و تراست ها و کارتل هاى بین المللى اصلاً چیزى که به فکرش نیستند و براى آن انـدک احـتـرامـى قـائل نـیستند، حقوق ملت هاست ، حقوق بشریت است ... در محاسبات ... آن شرکت جز سود براى خود و براى کمپانى و جیبهاى پر نشدنى خودشان ، محاسبه دیگرى وجود ندارد.414

شش ـ مداخله نظامى :

امروز مى بینید قدرت استکبار با چهره نظامى گرانه با زبان زور با دنیا حرف مى زند حـتـى لعـاب ضـخـیم تبلیغات فریبنده رسانه هاى غربى هم دیگر نمى توانند این چهره زشت زورمدارى و قدرت طلبى را بپوشانند.415

2. روابط بین الملل مطلوب

وضـعـیـت دیـگـرى را کـه مـى تـوان دربـاره روابـط بـیـن المـلل تـرسـیـم نـمـود که در آن ثبات و آرامش ‍ واقعى وجود داشته باشد و سعادت مادى و مـعـنـوى مـلتـهـا تـاءمـیـن گـردد. « رویـکـرد رئالیـسـتـى » بـه روابـط بـیـن المـلل در پـى حـفـظ وضـع مـوجـود مـى بـاشـد. بـه عـبارت دیگر رسیدن به روابط بین المـلل مـطـلوب ، مـسـتـلزم ایـجـاد تـغـیـیـر و دگرگونى در کارگزاران نظام بین المللى ، فرایندها و دستورالعمل هاى جهانى است . نظامى که در آن حقوق همه انسان ها رعایت شود و امـکـان هـمـزیـسـتـى و روابـط مسالمت آمیز واقعى فراهم گردد، حفظ وضع موجود به معناى بـرقـرارى ثبات و امنیت و توجه به نمودها است وضعیتى که در بطن خود بى ثباتى را بـه هـمـراه دارد. از سوى دیگر هر تغییر وضع موجودى و یا ایجاد نظم نوین نمى تواند فـى نـفـسـه نـظـام بـیـن المـلل مـطـلوب مـحـسـوب گـردد و نـظـام بـیـن المـلل جـدیـد بـایـد ظـرفـیـت هاى لازم را براى پاسخگویى به نیازهاى بشرى در سطح اجـتـمـاع جـهـانـى دارا بـاشـد. از دیـدگـاه مـقـام معظم رهبرى تاءمین این هدف از طریق تحقق بـخـشـیـدن بـه آمـوزه هـاى اسـلام و اجـراى عـدالت امـکان پذیر مى باشد، لذا روابط بین المـلل عـادلانـه ، مـى تـوانـد الگـوى مـطـلوب روابـط بـیـن الملل محسوب شود که به صورت خلاصه مورد بررسى قرار مى گیرد.

1 ـ 2. روابط بین الملل عادلانه

مقام معظم رهبرى با توجه به بعثت انبیاء مى فرماید:
امـروز، آنـچـه کـه از شعارها در دنیا مطرح است ، همان بعثت الهى است اگرچه غالباً عملى تـحـت آن شـعـارها نیست ، مثل شعار عدالت اجتماعى ، آزادگى و آزادى ، علم و دانش و ترقى خـواهى ، تعالى سطح زندگى و دیگر شعارهایى که دولت ها و ملت ها و صاحبان افکار و مـکـاتـب آنـهـا را مى دهند، نفس این شعارها در دنیا، به برکت بعثت ها و بعثت آخرین ( بعثت خـاتم ) مطرح شده است که البته به شکل ناقصش ، در دست مردم وجود دارد و بعضى به سمت آن حرکت مى کنند.416
ایشان پاسخ به نیازهاى بشرى را در شناخت اسلام ناب محمدى مى دانند و مى فرمایند:
اسـلام نـاب مـحـمـدى ، اسـلام عـدل و قـسـط اسـت ، اسـلام عـزّت و اسـلام حـمـایت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است ، اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است ، اسلام جهاد با دشمنان و سازش ‍ ناپذیرى با زورگویان و فتنه گران است . اسلام اخلاق و فضیلت و معنویت است .417
اسـلام یـک جـهـان بـینى است ، یک بینش است ، یک فلسفه است که خود آن فلسفه معتقد به عـدل در هـمه وجود است . معتقد است که حساب در همه ذرات و ارکان عالم است و معتقد است که هـمـان مـحـاسـبـه و تـوازنـى کـه در تمام عالم هست باید در نظام اجتماعى انسان هم باشد. عـدالت فـقـط مـال زنـدگى انسان نیست در همه آفرینش عدالت وجود دارد و باید وجود مى داشـتـه و وجـود دارد و تـفـکر و بینش ‍ اسلامى اینست که عدالت هست ، در زندگى انسان هم بـاشـد، عـدالت حـق اسـت ، حـق یـعـنـى آن قـانـونـى کـه جعل آن منطبق با واقعیتهاست .418
از دیـدگـاه مقام عظماى ولایت یکى از نشانه هاى توحید یا ارکان توحید، نبودن ظلم و بى عدالتى است و تلاش براى عدالت ، کار بزرگ پیامبران است :
هـدف ... پـیـامـبـر(ص) از لحـظـه اول ... عبارت از ایجاد یک محیط سالم و صحیحى براى مـعـشـیت انسان و زندگى انسانى ، دنیایى که در آن ظلم نباشد... دنیایى که در آن ناکامى مطلق براى ضعفا نباشد قانون جنگ نباشد.419
اصـلاً خـط اسـلام ، یـعـنـى خـط ضـد ابـلیـس و شـیـطـان . در طـول دعـوت انـبـیـاء، مـسـتـکـبـران کـسـانـى بـودنـد کـه دعـوت الهـى و تـوحـیـد را قـبـول نـکـردنـد و بـا آن بـه مـقـابـله بـرخـاسـتـنـد و زور گـفـتـنـد: « قـال الملاء الذین استکبرو من قوم لنخرجنک یا شعیب » (اعراف / 88)؛ وقتى پیامبر سخن حق مى گوید و مردم را به حق دعوت مى کند، مستکبران مى گویند: اگر زیاد حرف بزنى ، تـو را اخـراج مـى کـنـیـم ! ایـن لحـن زورگـویـانـه در مـقـابـل داعـى بـه حق است ، این معنا و تصویرى روشن از استکبار است که در دنیاى امروز، هـمـان نـظـام سـلطه مى باشد و در محیط سیاست دنیا، همان روح ابرقدرتى و هر آن چیزى اسـت کـه بـه سـمـت ابـرقـدرتـى کـشـش ‍ داشـتـه بـاشـد و تمایل پیدا کند.420
مـقـام مـعظم رهبرى با توجه به درگیرى همیشگى در جبهه بشرى و انسانى میان استکبار، ظلم و نیروهاى ضد حق با نیروهاى حق و عدل و خیر مى فرمایند:
اسـتـراتـژى جـبـهـه حـق ایـن اسـت کـه در روى زمـیـن ظـلم نـبـاشـد. بـدى و زشـتـى نـباشد، عدل و حق در زندگى مردم قائم باشد. شیاطین و طاغوتها و قلدرها و انسانهاى شریر بر جان و مال انسانها حکومت نکنند.421
سـپـس علت مقابله قدرتهاى بزرگ با مسلمانان و اسلام را ناشى از استراتژى اسلام مى دانند و مى فرمایند:
چرا اینها این قدر با مسلمانها بدند؟ به خاطر اسلام ؛ چرا با اسلام دشمن اند؟ چون اسلام در مـقـابـل طـمع ورزى هاى استکبار، یک مانع بزرگ به حساب مى آید! هر جا اسلام حضور دارد، اجـازه نـمـى دهـد قـدرتـهـاى اسـتـکـبـارى آنـجـا غـارتـگـرى کـنـنـد و بـه میل خود هر کارى مى خواهند بکنند.422
ایشان معتقدند:
در ظـلمـات سـلطـه اسـتـکـبار و ظلم بر جهان امروز، اسلام و قرآن یگانه ملجئى است که مى تـوانـد مـلتـهـا را نـجـات دهـد و بـه هـمـیـن جهت قدرتهاى زورگویى جهانى ، تا آنجا که بتوانند، با اسلام مقابله مى کنند و در راه حاکمیت آن مانع مى سازند.423
و درباره سیاستها و برنامه هاى قدرتهاى بزرگ در مخالفت با اسلام مى فرمایند:
جـهـانـخـواران و غـارتـگـران عـالم ، داشتند کارى مى کردند که از اسلام نامى بر صفحه روزگـار و در دلهـاى مـردم بـاقـى نـمـانـد. قـصـد داشـتند اسلام را به کلى از بیخ و بن بـرکـنـنـد. ایـن کـار را آسـان هم نکرده بودند، میلیاردها خرج کردند، نقشه کشها و متفکران مزدورشان ، شبها و روزها و سالهاى متمادى فکر کردند، آدمها کشتند، شهرها ویران کردند، حکومتها بردند و حکومتها به جاى آنها آوردند، در همه جاى کشورهاى اسلامى علما را کشتند، مـدارس را ویـران کـردند، نام دین را در صفحه در و دیوار شهرها شستند تا شاید بتواند اسلام را از بین ببرند.424
مـقام معظم رهبرى معتقدند که على رغم خواست قدرت هاى بزرگ ، اسلام ، داراى دو ابزار و وسـیـله بـراى پـیـشرفت است که تاکنون توانسته است همچنان به عنوان تنها راه سعادت واقعى بشر باقى بماند.
اسـلام دو وسـیـله دارد کـه بـا کمک این دو وسیله مى تواند بر همه ادیان عالم پیروز شود هـمـه دلهـا را جـذب کـنـد و هـمـه مـنـطـقـهـاى پـوشـالى مـقـابـل خـود را شـکـسـت بـدهـد. آن دو وسـیـله چـیـسـت : یـکـى عـبـارت اسـت از مـنـطـق قـوى و اسـتـدلال مـحـکـم و دلایـل متقن که اسلام از آن برخوردار است ، دیگرى عبارت از عدالت به معناى حقیقى کلمه و به صورت مطلق است . این دو ابزار براى پیشرفت اسلام است .425

پي نوشت ها :

400. دیـدار با فرماندهان و جمعى از اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ، 18 / 11 / 70.
401. بیانات در تاریخ 7 / 9 / 1369.
402. دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان ، 30 / 7 / 81.
403. بیانات در تاریخ 18 / 3 / 68.
404. بیانات مقام معظم رهبرى در مراسم افتتاحیه مرکز فرستنده رادیویى بعثت ، کمال آباد کرج ، 8 / 6 / 63.
405. بیانات در تاریخ 7 / 4 / 1368.
406. بیانات در تاریخ 7 / 9 / 1369.
407. در جمع انجمن اسلامى معلمان سراسر کشور، 6 / 6 / 62.
408. در دیدار با اساتید دانشگاه شهید بهشتى ، 22 / 2 / 82.
409. دیدار با اعضاى هیاءت علمى و کارشناسان جهاد سازندگى ، 4 / 1 / 83.
410. همان .
411. دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى ، 15 / 11 / 76.
412. بیانات مقام معظم رهبرى در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل متحد، 31 / 6 / 66.
413. بیانات در تاریخ 24 / 8 / 1379.
414. بیانات در تاریخ 16 / 4 / 1383.
415. بیانات مقام معظم رهبرى در دانشکده افسرى امام على (ع )، 7 / 8 / 1381.
416. بیانات در تاریخ 4 / 12 / 68.
417. بیانات در تاریخ 14 / 4 / 68.
418. در مصاحبه با روزنامه کیهان ، 13 / 10 / 63.
419. در دیدار با کارگزاران در روز عید مبعث ، 29 / 9 / 74.
420. بیانات در تاریخ 10 / 8 / 68.
421. در دیدار با سپاهیان حضرت محمد(ص ) شیراز، 7 / 9 / 66.
422. بیانات در تاریخ 15 / 1 / 71.
423. حدیث ولایت ، جلد 9، ص 271 ـ 272.
424. همان ، ص 93.
425. بیانات در تاریخ 1 / 1 / 76.

منبع: حصون ، زمستان 1385، شماره 10